سفارش تبلیغ
صبا ویژن

گوشه‏اى از اسرار نماز

 از رسول خدا نقل شده است که فرمودند: «ما من صلوة یحضر وقتها الا نادى ملک بین یدى الناس: ایها الناس قوموا الى نیرانکم التی اوقدتموها على ظهورکم فاطفئوها بصلاتکم‏» . (4) هیچ نمازى نیست مگر آن که در وقت نماز فرشته‏اى به مردم مى‏گوید اى مردم برخیزید آن آتش‏هایى که با دست‏خود بر پشت‏خود روشن کرده‏اید با نماز خاموش کنید .

چنان نیست که ما نگاه ناروایى که کردیم، سخن بدى که گفتیم، بى‏راهه‏اى که رفتیم، از ما جدا و دور باشد، همه اینها آتش‏هایى است که با دست‏خود روشن کرده‏ایم و بر دوش حمل مى‏کنیم و نمى‏دانیم که خروارها آتش بر دوش ماست .

انسان خود آتش و هیزم افروخته مى‏شود: «و اما القاسطون فکانوا لجهنم حطبا» . (5) آنها که اهل قسط و ظلم هستند، خود هیزم جهنم‏اند . انسان به صورت آتش و هیزم افروخته‏اى مجسم مى‏شود .

اگر خداوند اهل قسط و عدل را دوست دارد، اهل قسط و ظلم را هم دشمن دارد، و آنها هیزم افروخته جهنم‏اند . بسیارى از کارهاى ماست که به صورت آتش بر دوش، انباشته است و ما احساس نمى‏کنیم . معلوم مى‏شود اگر کسى نماز خواند نه تنها گرفتار گناهانى بعد از نماز نمى‏شود بلکه آتش‏هایى را نیز که قبلا روشن کرده است‏خاموش مى‏کند و مى‏شود «نور» .

از امام صادق - سلام الله علیه - نقل شده است که اگر خداوند سبحان بخواهد برکتى به انسان مرحمت کند آن را در بهترین حال عطا مى‏فرماید، و بهترین حالت در محراب بودن و در جنگ با دشمن درونى است . خداى سبحان اگر به زکریا، یحیى را مرحمت کرده است در حال عبادت این بشارت به او داده شده است . «امام صادق - علیه السلام - فرمود: ان طاعة الله - عزوجل خدمته فى الارض و لیس شى‏ء من خدمته یعدل الصلوة فمن ثم نادت الملائکة زکریا - علیه السلام - و هو قائم یصلى فى المحراب‏» ; (6) اعت‏خداوند آن است که انسان در زمین، خداوند را خدمت کند و چیزى از خدمت او به اندازه نماز نمى‏ارزد و به همین هت‏بشارت در حال عبادت به زکریا داده شده است .

نماز یک نهر روان و یک چشمه کوثر است، همه آتش‏هاى گذشته را خاموش مى‏کند، و هم نمى‏گذارد انسان بعدا گرفتار آتش شود . هم جلو بدى‏ها را مى‏گیرد و هم آن بدى‏هاى گذشته را از بین مى‏برد . این خاصیت نماز است که در قرآن کریم بدان اشاره شده است: «ان الصلوة تنهى عن الفحشاء والمنکر و لذکرالله اکبر والله یعلم ما تصنعون‏» . (7)

بیانى از امام صادق - سلام الله علیه - نقل شده است که فرمود: «اول ما یحاسب به العبد عن الصلوة فاذا قبلت قبل منه سائر عمله و اذا ردت علیه رد علیه سائر عمله‏» . (8)

اول چیزى که از انسان سؤال مى‏کنند نماز است، اگر نماز قبول شد سایر اعمال هم قبول است . نماز و نمازگزار را قرآن کریم به خوبى معرفى فرموده است . نمازگزار کسى است که مسائل‏مالى به عهده او نیست، طمع و آز در درون او نیست . وقتى که طبیعت دنیاپرست انسان را خداى خالق انسان تبیین مى‏کند: «ان الانسان خلق هلوعا; اذا مسه الشر جزوعا و اذا مسه الخیر منوعا» . این مفاسد طبیعت انسان را تشریح مى‏کند آن گاه مى‏فرماید: «الا المصلین‏» . (9) نمازگزاران از این رذایل محفوظ‏اند . معلوم مى‏شود نماز مساله‏اى است که انسان را از رذایل محفوظ و تطهیر مى‏کند . بنابراین تطهیر انسان از همین نماز خواهد بود، زیرا نماز بسیارى از فضایل را براى انسان تحصیل، و بسیارى از رذایل را برطرف مى‏کند .

باز امام ششم فرمود: «ان العبد اذا صلى الصلوة فی وقتها و حافظ علیها ارتفعت‏بیضاء نقیه . تقول حفظتنی حفظک الله و اذا لم‏یصلها لوقتها و لم‏یحافظ علیها ارتفعت‏سوداء مظلمه تقول ضیعتنى ضیعک الله‏» ; (10) انسان وقتى نماز را در اول وقت‏خواند، این نماز به صورت یک امر تابان جلوه مى‏کند و مى‏گوید: تو مرا حفظ کردى خدا تو را حفظ کند . (معلوم مى‏شود نماز یک حقیقتى دارد، زنده است، روحى دارد، براى همیشه هست، دعا مى‏کند و دعاى نماز هم همیشه مستجاب است . آن روح نماز است) و اگر کسى نماز را نخواند و یا در وقت نخواند، به صورت یک چهره تاریک در مى‏آید و مى‏گوید: تو مرا ضایع کردى خدا تو را ضایع کند .

بهترین فرصت در حالات نماز همان حال سجده است که امام صادق - سلام الله علیه - فرمودند انسان هر چه به خاک نزدیک مى‏شود به خدا نزدیک‏تر مى‏شود: «اقرب ما یکون العبد الى الله - عزوجل - و

هو ساجد» (11) . که امیرالمؤمنین - سلام الله علیه - در نهج البلاغه از رسول الله نقل فرموده است که حضرت فرمود: من در تعجبم از کسى که چشمه‏اى بر در منزل اوست و شبانه‏روز پنج‏بار در آن چشمه شست و شو مى‏کند مع‏ذلک آلوده است . (12) فرمود: نماز مثل چشمه زلالى است که انسان نمازگزار در این وقت‏هاى پنج گانه در آن شست‏وشو مى‏کند . نماز کوثرى است که انسان را تطهیر مى‏کند . قهرا اگر ما از نماز این طهارت را در خود احساس نکردیم باید بپذیریم که آن نماز واقعى را نخوانده‏ایم . ممکن است نمازمان صحیح باشد، لکن مقبول نیست، زیرا آن نمازى مقبول است که روح انسان را تطهیر کند و با انسان سخن گوید و او را مژده دهد .

از امام صادق - سلام الله علیه - نقل شده است: «لا تجتمع الرهبة والرغبة فى قلب الا وجبت له الجنة; (13) اگر انسان از خدا ترسید و به خدا علاقه‏مند بود، بهشت‏براى او لازم است‏» . گاهى انسان خدا را وسیله قرار مى‏دهد که به بهشت‏برسد، این ناشى از همت‏هاى پست است که خدا از آن کراهت دارد . اما زمانى از خدا چیزى نمى‏طلبد، جز خود خدا را و حب و لقاى او را، در این‏جا خداوند سبحان او را به این نعمت عظیم متنعم مى‏کند . فرمود هیچ عبدى نیست که در قلب او رغبت‏به خدا و ترس از خدا قرار بگیرد، مگر آن که بهشت‏براى او واجب شود . وقتى که نماز مى‏خوانید با قلب متوجه خداوند سبحان باشید . قلب را انسان وقتى در نماز مى‏تواند مهار کند که چشم و گوش را بیرون نماز مهار کرده باشد . اگر در بیرون نماز و در حالت عادى چشم انسان و گوش وى، یله

و رها بود، آن خاطرات ذخیره شده در هنگام نماز مزاحم انسان مى‏شود . ولى اگر در بیرون نماز، چشم و گوشش را حفظ کرد، در نماز دشمن درونى هجوم نمى‏آورد . مهم آن است که انسان در بیرون نماز، خود را حفظ کند .

به ما فرمودند: «طهروا افواهکم فانها طرق القرآن‏» . (14) دهان را پاک کنید زیرا دهان انسان، راه قرآن است . نه فقط دندان را با مسواک پاک کنید، بلکه دندان و زبان و فضاى دهان را هم پاک نگه دارید و هم از گفتن حرف مشکوک بپرهیزید . این دهان را پاک کنید براى این که قرآن باید از این دهان عبور کند . اگر قرآن، که کوثر چشمه زلال است، از یک دهان لایه روبى نشده عبور کند بى‏اثر است، رنگ مى‏گیرد، بو مى‏پذیرد . چرا باید دهان‏ها را پاک کنید؟ چون مى‏خواهید قرآن بخوانید و سخن شما در دیگران اثر کند و خودتان هم که مى‏شنوید متاثر شوید .

سپس فرمود: شما اگر با قلبتان متوجه خداى سبحان باشید، او چندین پاداش به شما مرحمت مى‏کند، گذشته از اقبال الهى و گذشته از بهشت، خداوند متعال دل‏هاى دیگران را متوجه شما مى‏کند و شما محبوب دل‏هاى مردم مى‏شوید . چه ذخیره‏اى بالاتر از این که دل‏هاى مؤمنین به طرف انسان متوجه باشد . در مشکلات، مؤمینن یار انسان‏اند . دعاى مؤمن نسبت‏به انسان مؤثر است . فرمود: خدا قلب‏هاى دیگران را متوجه شما مى‏کند . مگر نه آن است که انسان مى‏خواهد محبوب مؤمنین باشد و مؤمنین او را بخواهند و به او علاقه‏مند باشند، مشکل او را حل کنند، براى او دعا کنند، طلب آمرزش کنند . چه وقت انسان محبوب دل‏هاى اهل ایمان مى‏شود؟ چه وقت مؤمنین انسان را مى‏خواهند و مى‏طلبند؟ وقتى که انسان قلبش را متوجه خدا کند، مخصوصا در حالت نماز .

اگر مى‏بینیم که دل‏ها متوجه یک مقام‏اند، این را مقلب القلوب متوجه کرده است . و این راه هم براى دیگران باز است، براى همه ما باز است ولو به مقدار مسیرمان . لذا فرمودند: هیچ بنده مؤمنى نیست که در نماز قلبش را متوجه خداوند سبحان کند، مگر آن که خدا قلوب مؤمنین را متوجه او مى‏کند، گذشته از آن که او را به بهشت متنعم و برخوردار خواهد کرد . این خیر دنیا و آخرت است .

 .


امام حسین(ع) الگوی انسان ها

 

هر کس الگویی می خواهد، دنبال نمونه و اسوه ای می گردد، اما همه در جستن الگو، راه صواب نمی روند. بعضی افراد در عالم هستند که اگر از آنها بپرسید کدام چهره ذهن شما را به خود متوجه می کند، می بینید که سراغ انسانهای حقیر و کوچک و پستی می روند که عمرشان به عبودیت هوای نفس گذشته است، تنها هنرشان چیزی است که جز غافلان را خوش نمی آید و برای عده ای از انسانهای معمولی عالم، الگو می شوند. بعضی سراغ سیاستمدارها و شخصیت های تاریخی و امثال آن می روند و آنها را الگو قرار می دهند. زیرکترین انسانها کسانی هستند که اولیاء الله را الگو قرار می دهند. چون بزرگترین خصوصیت اولیاء الله این است که تا آن حد شجاع و قوی و مقتدرند که می توانند امیر نفس خود باشند و ذلیل نفس خود نشوند. در میان این الگوها شاخصهایی است که بلاشک حضرت ابی عبدالله امام حسین(علیه الصلاة والسلام) یکی از بزرگترین شاخصهاست. حقا باید گفت: که نه فقط ما انسانهای خاکی حقیر و ناقابل، بلکه همه عالم وجود، ارواح اولیاء و بزرگان و فرشتگان مقرب، و در تمام این عوالم تو در توی وجود، که برای ما روشن و آشنا هم نیست، نور مبارک حسین بن علی(علیه السلام) مثل خورشیدی می درخشد . اگر انسان خود را در پرتو این نور قرار دهد ، این کاری بسیار نیکو و پسندیده است.

وقتی نبی اکرم(ص) از دنیا رفت، امام حسین(ع) یک جوان سی و هفت ساله بودند. در دوران امیرالمومنین(ع) هم که دوران آزمایش و تلاش و کار بود، این مایه مستعد، زیر دست آن پدر، مرتب ورز خورده بود و قوی، درخشان و تابناک شده بود. اگر همت یک انسان مثل همت ما باشد، خواهد گفت: که همین مقدار بس است، همین خوب است، با همین خدا را ملاقات کنیم. همت حسینی این نیست. در دوران حیات مبارک برادرش، که ایشان ماموم آن بزرگوار و امام حسن(ع) امام بودند، ایشان همان حرکت عظیم را ادامه دادند. باز همین طور پیشرفت و انجام وظایف در کنار برادر و اطاعت مطلق از امام زمان است. همه اینها درجه و تعالی است. لحظه لحظه هایش را حساب کنید. بعد در مقابل شهادت برادر قرار گرفتند، بعد از آن هم زندگی مبارک این بزرگوار، ده سال ادامه پیدا کرده است- از وقت شهادت امام حسن تا هنگام شهادت خودشان، حدود ده سال و اندکی است- شما ببینید امام حسین(ع)، در این ده سال قبل از عاشورا چه می کردند.

مبارزه با تحریف 

آن عبادت و تضرع، آن توسل و اعتکاف در حرم پیغمبر و آن ریاضت معنوی و روحانی، یک طرف قضیه است. از طرف دیگر تلاش آن بزرگوار در نشر علم و معارف و مبارزه با تحریف است. تحریف در آن روز، بزرگترین بلای معنوی برای اسلام بود که مثل سیلابی از فساد و گنداب، به سمت اذهان جامعه اسلامی سرازیرشده بود. دورانی بود که به شهرهای اسلامی و کشورها و ملتهای مسلمان آن روز سفارش می شد بزرگترین شخصیت اسلام را لعن کنند! اگر کسی متهم می شد به این که طرفدار جریان امامت و ولایت امیرالمومنین است، تحت تعقیب قرار می گرفت.((القتل بالظنة و الاخذ بالتهمة))

در چنین دورانی این بزرگوار، مثل کوه ایستاد، مثل فولاد پرده های تحریف را برید. کلمات و فرمایشات و خطاب آن بزرگوار به علما، چیزهایی است که بعضی از آنها که در تاریخ مانده است، نشان می دهد ایشان چه حرکت عظیمی را در این زمینه داشته اند.

در مقابل فشار یک دنیا تردید نکرد 

عظمت کار امام حسین(ع) اینجا بود که در مقابل فشار و سنگینی یک دنیای متعرض و مدعی، احساس تردید نکرد، در حالی که آدمهای معمولی احساس تردید می کنند. آدمهای فوق معمولی هم احساس تردید می کنند. کما اینکه در مدینه عده زیادی صحابه بودندکه آدمهای باغیرتی بشمار می رفتند، همان کسانی که در مقابل تهاجم مسلم بن عقبه، در قضیه حره ی مدینه – که سال بعد به مدینه حمله کرد و همه را قتل عام کردند- ایستادند، جنگیدند و مبارزه کردند. اما شجاعت ورود در میدان جنگ، یک مسئله است و شجاعت مواجه شدن با یک دنیا، یک مسئله دیگر است. امام حسین(ع) این دومی را داشت. برای این دومی حرکت کرد. حال بعضی می گویند که امام حسین در صحرای کربلا، تشنه شهید شد، ولی امام بزرگوار، با این عزت، حکومت و زندگی کردند، از دنیا رفتند و تشییع شدند. شاخص قضیه اینها نیست. شاخص قضیه مواجه شدن با یک عظمت پوشالی است، که همه چیزها را هم با خود دارد. دشمن حسین(ع) پول داشت، زور، شمشیرزن، مروج، مبلغ و سینه چاک داشت. الان هم همین طور است، کربلا تا آخر دنیا گسترده است. کربلا به مرزهای آن میدان چند صد متری محدود نمی شد. الان همان روز است. همه دنیای استکبار و ظلم امروز، با جمهوری اسلامی مواجه است.


جمعه ها با ساعتم بیگانه ام                       با غریبی شما همخانه ام

جمعه ها ثانیه ها دق می کنند            شکوه ها از صبح صادق می کنند

با زبان حال خود شکوه کنند                         بر غریبی شما گریه کنند

باز گویم من زبان حالشان                        شکوه و هم گریه بسیارشان

باز هم آدینه آمد بی امام                          باز هم این قصه مانده نا تمام

لحظه ها در جمعه ها غرق غمند                       با دقایق همنشین ماتمند

شرمشان آید ز هر چرخیدنی                       منزجر از زنگ و هر پیمودنی

عمر هر ساعت به روز جمعه ای                    شد برابر با دو صد آدینه ای

ثانیه دور از شما آه و تب است              صبح جمعه بی شما شام شب است


واکنش امام سجاد(علیه السلام) در برابر گناه


[تصویر: 755292238194912174167115679525216874.gif]
موضع امام سجاد (علیه السلام) درین معنی ، یعنی احساس گناهکاری ، موضعی مثبت بود و در آن به خوبی ایستادگی کرد و برای پیش راندن مسلمانان به سوی نفرت از بنی امیه و افزودن مبارزه جویی با آنان ، ازین احساس و عامل روانی استفاده کرد و آنرا برای رسیدگی به حساب زمامداران اموی ، عاملی مهم محسوب داشت . امام علی بن الحسین (علیه السلام) کوشید ، این احساس گناه را شعله ورسازد و بر مهیب آن بیفزاید . پس به گروهی انبوه از مردم کوفه گفت :
« ای مردم شما را به خدای ، آیا میدانید که به پدرم نامه نوشتید و با او نیزنگ باختید ؟ از دل و جان با او پیمان بستید و میثاق کردید و بیعت نمودید اما او را کشتید ؟ دستتان بریده باد ... وقتی رسول الله (صلی الله علیه وآله) به شما بگوید خاندان مرا کشتید و حرمت مرا شکستید ، پس ، از امت من نیستید با چه چشمی به او خواهید نگریست » (1).
این احساس گناه ، عاملی بود پیوسته شعله ور ، که مردم را برای شورش و انتقام خواهی ، دائم به جلو می راند . امام (علیه السلام) توانست هر وقت فرصتی بدست می آمد ، مردم را به انقلاب بر ضد امویان برانگیزد و پیوسته این کار رااز سر میگرفت ، و آن شعله ، نه فرو می نشست نه خاموش میشد(2).
آن جونا آرام و لبریز از شورش و اضطراب ، بنی امیه را واداشت تا جنبشهای امام سجاد (علیه السلام) و کارهای او را زیر مراقبت شدید قرار دهند وهر حرکتی که ازو سر می زد به شورشی نو تفسیر میشد که ناچار حکومت منحرف بنی امیه هدف آن بود.
این احساس گناه ، عاملی بود پیوسته شعله ور ، که مردم را برای شورش و انتقام خواهی ، دائم به جلو می راند . امام (علیه السلام) توانست هر وقت فرصتی بدست می آمد ، مردم را به انقلاب بر ضد امویان برانگیزد و پیوسته این کار رااز سر میگرفت ، و آن شعله ، نه فرو می نشست نه خاموش میشد
از گذرگاه آن محیط ناآرام و مضطرب ، امام (علیه السلام) بایستی راه و روشی نو می یافت تا با آن محیط و شرایط بسیار دشوار ، بتوان روبرو شد . پس ناچار ، به علت مسئولیتی که نسبت به امت داشت ، و برای پشتیبانی از شریعت ، با احتیاط ، برنامه حاکمان منحرف را تحت نظر قرار دهد و مراقبت شدید آنها را که با بیم و ترس آمیخته بود و برای انتقام ازو طرح میشد ، مورد توجه قرار دهد .
امام (علیه السلام) به این سبب ، اسلوب دعا را به کار برد و بسیار هم بکار برد .
دعاهای او دارای نوعی معانی است که رویدادهای عصر او را تفسیر میکند و ازمفاهیم تبلیغ و پی ریزی بنای امت لبریز است . « بنابر این امام دید که باید سخنان و آراء خود را در جامه خشونت انقلابی نپوشد . اگر چه در واقع مفاهیم آن گفتارها شدیدتر از خشونت و شورش بود . او تعابیر آن را در جامه اشارات وتحریک مستقیم بیار است .
او مشاهده کرد که نظریات اسلام و راهها و روشهای آن ، حرمت خود را از دست داده و متروک گردیده است ، پس سخنانش در صورت شکایت و دعا شکل گرفت و در آن ، هر چه از شورش و تحریک به قیام که میخواست گنجانید» (3).
پی نوشت ها :
1- اعیان الشیعه ص 321 - 323 .
2 - قیام حسین (علیه السلام) .
3 - زین العابدین - سید الاهل .


بر اساس قانون جرایم رایانه ای ، هرگونه کپی برداری از مطالب این وب ، غیر قانونی می باشد و پی گرد قانونی دارد!
تمامی حقوق مادی و معنوی " سمت خدا " برای " اسماعیلی " محفوظ است!
طرّاحی قالب: شیعه تم